شرفالدین عبدالمؤمنشرفالدین عبدالمؤمن، محمد بن هبةالله بن محمد بن هبةالله بن حمزه شغروه اصفهانی، از عالمان و شاعران قرن ششم است. ۱ - نامدر منابع، نام شغروه به شکلهای متفاوت آمده است: شمروه، [۱]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۳، ص۵۶۸، ۱۹۷۸.
شغروه، [۲]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج ۲، ص ۱۱۳، ۱۹۷۸.
سغرویه، [۳]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۲۰۲، ۱۹۷۸.
شروة، [۴]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۴۷۷، ۱۹۷۸.
شوروه، [۵]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۳، ص۵۶۸، ۱۹۷۸.
شغروه، [۶]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۵۰۷، ۱۹۷۸.
شقروه، [۷]
حاجیخلیفه، کشفالظنون، ج۱، ص۱۱۶، ۱۴۰۲.
[۸]
میرزا محمدعلی مدرس، ریحانةالادب، ج۱، ص۳۰۷، تهران ۱۳۴۶.
و شغردهای. [۹]
علی قلی خان واله داغستانی، ریاضالشعرا، ج۱، ص۳۲۸، مقدمه، تصحیح و ترتیب پرفسور شریف حسین قاسمی، کتابخانۀ رضا رامپور، ۲۰۰۱.
در بیشتر منابع، نام وی به صورت شغروه آمده است. [۱۰]
محمد عوفی، لبابالباب، ج۱، ص۲۶۸، از روی چاپ براون و قزوینی، به کوشش سعید نفیسی، تهران۱۳۳۵.
[۱۱]
دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعرا، ج۱، ص۱۵۴، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۱.
[۱۲]
شمس قیس رازی، المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ص۱۵۳، تصحیح علامه قزوینی با تصحیح مجدد مدرس رضوی، تهران، بیتا.
[۱۳]
شمس قیس رازی، المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ص۳۷۴، تصحیح علامه قزوینی با تصحیح مجدد مدرس رضوی، تهران، بیتا.
[۱۴]
شمس قیس رازی، المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ص ۴۲۶، تصحیح علامه قزوینی با تصحیح مجدد مدرس رضوی، تهران، بیتا.
[۱۵]
حمدلله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۱۵۴، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی، تهران۱۳۶۴.
[۱۶]
امیر علیشیر نوایی، مجالسالنفائس، ج۱، ص۳۳۹، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۲۳.
[۱۷]
تقیالدین محمد بلیانی، عرفات العاشقین و عرصات العارفین، ج۳، ص۱۷۹۰، توضیح و تصحیح سیدمحسن ناجی نصرآبادی، تهران۱۳۸۸.
۲ - وجه تسمیهدر توجیه شغردهای گفته شده که شرف اهل شغر است و شفر، دهی است از اضافات اصفهان که به آن پژوه میگویند. [۱۸]
علی قلی خان واله داغستانی، ریاضالشعرا، ج۱، ص۳۲۸، مقدمه، تصحیح و ترتیب پرفسور شریف حسین قاسمی، کتابخانۀ رضا رامپور، ۲۰۰۱.
این توجیه درست نمینماید و گویا نسبت شفردهای برساختۀ ذهن متأخران است. [۱۹]
محمد قزوینی، تعلیقات لبابالالباب، ج۱، ص۳۵۹، لیدن ۱۲۸۱.
به احتمال بسیار، همان صورت شغروه درست است، چون خاندان شغروه از خاندانهای سرشناس اصفهان در سدۀ ششم بودهاند و شرف نیز از همان خاندان است. [۲۰]
عباس اقبال، «خاندانهای مشهور»، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۷، یادگار، سال ۵، شماره ۶ و ۷.
۲.۱ - طریقه تلفظدربارۀ نام این خاندان و وجه تسمیۀ آن [۲۱]
محمد عوفی، لبابالباب، ج ۱، ص ۶۴۵، از روی چاپ براون و قزوینی، به کوشش سعید نفیسی، تهران۱۳۳۵.
[۲۲]
عباس اقبال، «خاندانهای مشهور»، ج۱، ص۱۰۸، یادگار، سال ۵، شماره ۶ و ۷.
و تلفظ دقیق شغروه بحثهایی وجود دارد و سه صورت شَغَروه، شُفْروه و شَفْروه را پیشنهاد کردهاند. [۲۳]
عصمت اسماعیلی، تصحیح انتقادی دیوان شرفالدین شغروه و تحقیق در زندگی و آثار و سبک شاعر (پایاننامۀ دکتری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران)، ج۱، ص۲۶، ۱۳۸۰.
رفیعالدین لبنانی، شاعر معاصر و همشهری شرف، بیتی دارد که تلفظ شفروه را تا حدودی آشکار میسازد: «کس ار ز آل شفروه بپرسدم باری به یک پیام ز سعد جناب بازآرد». [۲۴]
رفیع الدین لبنانی، دیوان، ج۱، ص۱۷۶، به اهتمام تقی بینش پژوه، تهران ۱۳۶۹.
با توجه به وزن بیت و قواعد عروض، «ر» در شغروه قطعاً ساکن است: شفرْوه.اما، تلفظ «ش» و «ف» در شفرْوه هنوز بهطور دقیق مشخص نیست. ۳ - خاندانخاندان شغروه در قرن ششم و هفتم پرچمدار علم و ادب بودند و در اصفهان و قزوین و شیراز شهرت داشتند. [۲۵]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۱۱۳، ۱۹۷۸.
[۲۶]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۲۰۲، ۱۹۷۸.
[۲۷]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۴۷۷، ۱۹۷۸.
[۲۸]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۶۹۲، ۱۹۷۸.
[۲۹]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۱، ص۵۶۸، ۱۹۷۸.
[۳۰]
عباس اقبال، «خاندانهای مشهور»، ج۱، ص۱۰۸ـ ۱۱۷، یادگار، سال ۵، شماره ۶ و ۷.
شش تن از ایشان از وعاظ و قضاة و ادبا و محدثان معروف زمان خود به شمار میرفتند: هبةالله بن محمد بن هبةالله بن حمزه اصفهانی، فقیه و قاضی حنفیان اصفهان ( پدر شرف)؛ شرفالدین عبدالمؤمن بن هبةالله بن محمد هبةالله بن حمزه، واعظ (شرف شغروه)؛ ابوالوفا عبیدالله بن هبةالله بن محمد بن هبةالله بن حمزه، واعظ قزوینی معروف به ابنشغروه ( برادر شرف)؛ ابوالبرکات رزقالله بن هبةالله بن محمد قزوینی، معروف به ابنشغروه (برادر شرف)؛ فضلالله بن هبةالله بن محمد بن هبةالله بن حمزه قزوینی، معروف به ابنشغروه (برادر شرف)؛ حسین بن عبیدالله بن هبةالله بن محمد بن هبةالله بن حمزه قزوینی، معروف به ابن شغروه (برادرزادۀ شرف و پسر ابوالوفا).۴ - تولددر تذکرهها به تاریخ تولد شرف اشارهای نشده است. اما تاریخ تولد دو برادر کوچکتر او مشخص است: عبیدالله در ۵۳۴ به دنیا آمده است [۳۱]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۵۰۷، ۱۹۷۸.
و فضلالله در ۵۳۶. [۳۲]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۲، ص۶۹۲، ۱۹۷۸.
با توجه به اینکه تمامی افراد خانواده به واسطۀ شرف معرفی میشوند، او میبایست سالها پیش از ایشان به دنیا آمده باشد. بر اساس حدس نفیسی، تاریخ تولد او را میتوان دهۀ اول قرن ششم در نظر گرفت. [۳۳]
محمد عوفی، لبابالباب، ج ۱، ص ۶۴۷، از روی چاپ براون و قزوینی، به کوشش سعید نفیسی، تهران۱۳۳۵.
۵ - ممدوحانشرف از نزدیکان جمالالدین عبدالرزاق، مجید بیلقانی و رفیعالدین لبنانی بوده و وقتی مجیر به اصفهان آمده میان آنها هجوهای رکیک رد و بدل شده است. [۳۴]
لطفعلی بیک آذر، آتشکده آذر، ج ۳، ص ۹۴۸، تصحیح و تحشیه و تعلیق حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۳۹.
[۳۵]
لطفعلی بیک آذر، آتشکده آذر، ج۳، ص۹۴۹، تصحیح و تحشیه و تعلیق حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۳۹.
حجم عظیمی از دیوان شرف را مدایح تشکیل میدهد.ازجمله ممدوحان او بودهاند: ابوالمظفر رکنالدین ارسلان سلجوقی، رکنالدین طغرل سلجوقی، اتابک شمسالدین ایلدگز، اتابک شیرگیر، فخرالزمان مجدالدین اسماعیل، ابوالفتح ملکشاه بن محمود سلجوقی، علاءالدین تکش خوارزمشاه، ارسلان شاه، اتابک قزل ارسلان، آل صاعد، رکنالدین ابوالعلا صاعد بن مسعود (صدر اصفهان)، و رکن مسعود بن صاعد (صدر جهان ). ۶ - مذهبشرفالدین و خاندانش حنفی مذهب بودند. [۳۶]
ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ج۱، ص۵۹۰، ۱۹۷۸.
شرف حنفی بودن خود را دربرخی از اشعار و مدایح خود بیان کرده است. [۳۷]
عصمت اسماعیلی، تصحیح انتقادی دیوان شرفالدین شغروه و تحقیق در زندگی و آثار و سبک شاعر (پایاننامۀ دکتری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران)، ج۱، ص۱۵، ۱۳۸۰.
۷ - دیوانازاو دیوانی در هشت هزار بیت باقی است، شامل قصیده، ترکیب بند، ملمّع، قطعه، غزل و رباعی. قصاید عمدهترین بخش دیوان اوست. در بخش کوچکی از دیوان ، وی در قالب قطعه به هجو و هزل پرداخته است. دیوان شرف تاکنون به چاپ نرسیده است. دو پایاننامه در دانشگاه تهران (یکی تالیف مرتضی جعفری در ۱۳۴۶ش و دیگری تالیف عصمت اسماعیلی در ۱۳۸۰ ش) نوشته شده که دربارۀ زندگی شرف و تصحیح دیوان اشعار اوست. دربارۀ چگونگی شعر شرف در جنگها و تذکرهها سخن چندانی گفته نشده و همان مقدار اندک هم نقل جملات عوفی است که معاصر شغروه بوده است. [۳۸]
محمد عوفی، لبابالباب، ج۱، ص۲۶۸، از روی چاپ براون و قزوینی، به کوشش سعید نفیسی، تهران۱۳۳۵.
بسیاری از شعرهای شرف از نظر شکل و مضمون در مرز میان غزل و قصیده است. [۳۹]
عصمت اسماعیلی، تصحیح انتقادی دیوان شرفالدین شغروه و تحقیق در زندگی و آثار و سبک شاعر (پایاننامۀ دکتری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران)، ج۱، ص۹۰، ۱۳۸۰.
قصایدش عمدتاً مدحی است و به همراه انوری ، خاقانی ، سنایی و جمالالدین عبدالرزاق از بنیانگذاران استقلال غزلی است که از تغزل آغازین قصاید جدا شده است. [۴۰]
عصمت اسماعیلی، تصحیح انتقادی دیوان شرفالدین شغروه و تحقیق در زندگی و آثار و سبک شاعر (پایاننامۀ دکتری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران)، ج۱، ص۸۵، ۱۳۸۰.
غزلش سوز و گداز و رقت و لطافت ندارد. معانی اختراعی و پرتکلف و پیچیده ، که تمایل او و تمام شاعران حوزۀ لطفعلی بیک آذربایجان و عراق در آن دوره بوده، در شعرش زیاد است. آثار علوم عقلی و ادب عربی در شعرش بسیار محسوس است. [۴۱]
عصمت اسماعیلی، تصحیح انتقادی دیوان شرفالدین شغروه و تحقیق در زندگی و آثار و سبک شاعر (پایاننامۀ دکتری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران)، ج۱، ص ۸۹، ۱۳۸۰.
۸ - اطباقعلاوه بر دیوان، شرف کتابی دارد به زبان عربی به نام اطباق الذهب فیالمواعظ و الخطب، که به سبک مقامات حمیدی است و در مقابل اطواق الذهب زمخشری نوشته شده است. اطباق مشتمل است بر یکصد مقاله در وعظ و نصیحت ، که شرف آن را به درخواست احمد بن محمد بن علی خویی (از بزرگان و اولیای زمانش) نوشته است. کتاب به زبان منشیانۀ فصیح نوشته شده است و قدرت وی را در این زبان نشان میدهد. [۴۲]
نصوص و رسائل، تصحیح مجید هادیزاده، ج ۱، ص ۹۳، اصفهان، هستینما، ۱۳۸۵.
بر اطباق الذهب شرحی نوشته شده است به نام معیارالادب فی شرح اطباق الذهب فی علمالادب از میرعباس بن علی اکبر الموسوی. اطباق الذهب بارها به چاپ رسیده، که از جمله چاپهای آن است: تصحیح مجید هادیزاده در کتاب نصوص و رسائل در ۱۳۸۵ش؛ چاپ سنگی لکهنو در ۱۳۴۲و چاپ یوسف افندی بنهانی در۱۳۰۰ در بیروت. ۹ - وفاتسال دقیق در گذشت شرف، همچون تولد او، مبهم نیست، اما چون شعری در مدح علاءالدین تکش خوارزمشاه دارد که با شکست دادن طغرل بن ارسلان در حدود ۵۹۱ بر اصفهان مسلط شد، [۴۳]
عصمت اسماعیلی، تصحیح انتقادی دیوان شرفالدین شغروه و تحقیق در زندگی و آثار و سبک شاعر (پایاننامۀ دکتری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران)، ج۱، ص۳۱، ۱۳۸۰.
میبایست بعد از سال ۵۹۱ درگذشته باشد.در منابع متاخر، تاریخ وفات او را سال ۵۹۸ [۴۴]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱، ص۵۱۳، ج ۹، تهران۱۳۳۸.
و نیز ۶۰۰ [۴۵]
محمدامین ریاحی، مقدمه نزهةالمجالس، ج۱، ص۷۶، تهران ۱۳۶۶.
نوشتهاند.۱۰ - فهرست منابع(۱) ابن ابیالوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، ۱۹۷۸. (۲) اطباقالذهب (چاپ سنگی)، لکهنو ۱۳۴۲. (۳) نصوص و رسائل، تصحیح مجید هادیزاده، ج ۱، اصفهان، هستینما، ۱۳۸۵. (۴) رفیع الدین لبنانی، دیوان، به اهتمام تقی بینش پژوه، تهران ۱۳۶۹. (۵) محمد عوفی، لبابالباب، از روی چاپ براون و قزوینی، به کوشش سعید نفیسی، تهران۱۳۳۵. (۶) محمد قزوینی، تعلیقات لبابالالباب، لیدن ۱۲۸۱. (۷) عباس اقبال، «خاندانهای مشهور»، یادگار، سال ۵، شماره ۶ و ۷. (۸) علی قلی خان واله داغستانی، ریاضالشعرا، مقدمه، تصحیح و ترتیب پرفسور شریف حسین قاسمی، کتابخانۀ رضا رامپور، ۲۰۰۱. (۹) دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعرا، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۱. (۱۰) امیر علیشیر نوایی، مجالسالنفائس، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۲۳. (۱۱) میرزا محمدعلی مدرس، ریحانةالادب، تهران ۱۳۴۶. (۱۲) حمدلله مستوفی، تاریخ گزیده، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی، تهران۱۳۶۴. (۱۳) لطفعلی بیک آذر، آتشکده آذر، تصحیح و تحشیه و تعلیق حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۳۹. (۱۴) آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۹، تهران۱۳۳۸. (۱۵) عصمت اسماعیلی، تصحیح انتقادی دیوان شرفالدین شغروه و تحقیق در زندگی و آثار و سبک شاعر (پایاننامۀ دکتری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران)، ۱۳۸۰. (۱۶) محمدامین ریاحی، مقدمه نزهةالمجالس، تهران ۱۳۶۶. (۱۷) تقیالدین محمد بلیانی، عرفات العاشقین و عرصات العارفین، توضیح و تصحیح سیدمحسن ناجی نصرآبادی، تهران۱۳۸۸. (۱۸) حاجیخلیفه، کشفالظنون، ۱۴۰۲. (۱۹) شمس قیس رازی، المعجم فی معاییر اشعارالعجم، تصحیح علامه قزوینی با تصحیح مجدد مدرس رضوی، تهران، بیتا. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «شرفالدین عبدالمؤمن»، شماره۶۸۴۷. |